سفر دو روزه به شمال
عزیزم هفته گذشته مامانی و پدر جون قرار بود دو روزه برن شمال چون قرار بود جایی رو ببینند که اگه خدا قسمت کنه بخرن از اونجایی هم که بابایی این چند وقته خیلی سرش شلوغه و کمتر میتونه با ما بیاد بیرون من به بابا گفتم منو متینم با مامانی اینا بریم شمال که یکمی هم حال و هوامون عوض بشه این شد که ما هم با پدر جون اینا راهی شدیم البته خیلی دودل بودم همش میترسیدم که تو ماشین اذیت کنی چون یه بار که سرعین رفته بودیم واقعا هم من اذیت شدم هم تو البته خوب حق داشتی هفده ساعت توی ماشین واقعا سخته قرار بود چهارشنبه بعد از ظهر راه بیفتیم منم گفتم خیلی خوبه متینم ساعت خوابشه و تو ماشین میخوابه از اونجاییکه من نم...
نویسنده :
مامان ساجده
15:32